چهار روش بازاریابی موفق
چهار روش برای دسترسی به بازار هدف برای فروش محصولات و خدمات وجود دارد
خلقه نتیجه
نخستین روش خلق نتیجه و مفید کردن محصول و تأمین نیازهای مشتریان برای رسیدن به یک نتیجه خاص است این رویکرد مستلزم این است که چیزی را به مشتریان ارائه کنید که به آن نیاز دارند و میتوانند برای دستیابی به سایر اهداف شان از آن استفاده کنند یک مثال خوب بیل یا ماشین شخم زنی است که هردو ارزش کاربردی بالایی دارند اما شاید هدف این باشند که مشتری در ذهنش تصور می کند حتماً این ضرب المثل را شنیده اید که مردم مته نمیخرند بلڪه سوراخ های دیوار را میخرند.
به بازار امروز خود نگاه کنید مشتریان فعلی و احتمالی تان چه خواستهها و نیازهایی دارند و حاضرند در ماهها و سالهای پیش رو برای چه مواردی پول پرداخت کنند به گفته پیتر دراکر روندها از هر چیز دیگری مهم ترند روند تقاضای مشتری در بازار شما چگونه است اگر بتوانید با دقت به این سوال پاسخ دهید. اغلب می توانید از رقبای خود پیشی بگیرید و تا پیش از ظهور یک بازار جدید بر آن تسلط یابید.
قیمت گذاری مناسبپ
دومین روش بازاریابی موفق تغییر قیمتها است با قیمت گذاری محصولات و خدمات در دامنه توان مشتریان می توانید بازار های کاملاً جدیدی ایجاد کنید که در حال حاضر وجود ندارد هنری فورد پس از دهه ها مبارزه مالی به یکی از ثروتمندترین مردان دنیا تبدیل شد زیرا از این بینش کمیاب برخوردار بود او فهمید که با تولید انبوه اتومبیل میتوانند قیمت را تا حدی پایین آورد که اغلب آمریکاییها توان مالی خرید یکی از آنها را داشته باشند او برای رسیدن به این هدف که روند تولید و مصرف انبوه را برای همیشه متحول کرد.
بسیاری از شرکتها توانستهاند با تعیین قیمت هایی که در محدوده توان مالی تعداد بیشتری از مشتریان است رهبر بازار شوند ما دریافته ایم که هر چه سهم بازار بیشتری داشته باشید و هزینه تولید تان کم باشد می توانید قیمتهای کمتری برای محصولات خود تعیین کنید.
سالها است که ژاپنی ها هنرمندانه از این استراتژی استفاده میکنند آن ها برای به دست آوردن سهم بازار قیمت محصولات و خدمات خود را در پایین ترین حد ممکن تایید می کنند سپس بعد از اینکه سهمی از بازار به دست آوردند از سرفه مقیاس استفاده کرده و محصولاتشان را با قیمت بسیار کمتری تولید می کنند سپس با تعیین قیمت کمتر و افزایش مجدد سهم بازار این صرفه جویی ها را به مشتریان منتقل میکنند و به تدریج به همه بازارهای هدف مسلط می شوند.
شرایط واقعی مشتزی
سومین استراتژی بازاریابی سازگاری با شرایط واقعی اجتماعی و اقتصادی مشتری است شرکت sears که با ابداع سیاست ضمانت بی قید و شرط استرداد مبلغ در صورت نارضایتی در صنعت طراحی کاتالوگ به بزرگترین خرده فروش اسلحه خود تبدیل شده به سالی عالی از این استراتژی است تا آن زمان شرایط واقعی مشتری این بود که اگر محصولی را می خرید که کار نمی کرد یا سالم نبود باید آن را تحمل میکرد سیرز فهمید که برای غلبه بر این مانع بزرگ خرید با محصولات خود را با شرایط واقعی مشتری هماهنگ کند این کار منجر به انقلابی در تجارت و خرده فروشی شد.
هر محصول یک مزیت کلیدی دارد که دلیل اصلی مشتری برای خرید است و موجب یک ترس کلیدی نیز میشود که مشتری را از خرید آن باز می دارد برای مثال مشتریان به شدت از خطر کردن میترسند می ترسند پول زیادی بپردازند محصول بعدی تحویل بگیرند ضرر کنند و مجبور به تحمل چیزی شود که برای اهدافشان مناسب نیست ترسشان هرچه هست دلیل اصلی عدم خرید محصولات و خدمات با هر قیمتی به شمار میآید وقتی بر مزیت کلیدی تاکید کنید و مشتری با خرید محصول یا خدمت شما ارزش ارزش افزوده منحصر به فردی دریافت کند و ترس بزرگش از بین برود میتوانید بازار عظیمی را برای فروش محصولات خود بیابید
تحویل ارش واقعی
چهارمین روش بازاریابی این است که به مشتری ارزش واقعی تحویل دهید ارزش واقعی در نظر مشتریان را میتوان از طریق تماس نزدیک با آنها مشخص کرد شرکت ای بی ام نمونه عالی از اجرای این روش است این شرکت در روزهای اوج خود بر ۸۰ درصد بازار کامپیوتر جهان تسلط داشت ای بی ام فهمید که در حوزه تجهیزات پیشرفته و گرانی که صدها هزار یا میلیون ها دلار به فروش میرسند کارایی کامپیوتر عامل جذب خریداران نیست بلکه اطمینان از خدمات پس از فروش و تعمیر سریع عامل اصلی جذب آنها به شمار میآید ای بی ام نه تنها به محصولات کامپیوتری در سطح جهانی تولید میکرد بلکه این اطمینان را هم می داد که وقتی محصولی را از این شرکت می خرید در صورت هرگونه نقص و خرابی بهترین خدمات پشتیبانی دنیا به شما ارائه میشود ارزش واقعی همین بود.
دیدگاهتان را بنویسید